ما آدما یه سری خصوصیات داریم که با بقیه ی موجودات مشترکه . یعنی اون کاری رو که یه جونور تک سلولی انجام میده ، ما هم انجامش میدیم . یا مثلا یه گل یا درخت یا یه حیوون کوچیک و حتی یه حیوون غول پیکر .
اسم این کارها رو میذاریم غرایز که جمع غریزه س ، یعنی اعمال و رفتاری که باید انجامشون بدیم تا زنده بمونیم و انجام دادنشون ربطی به فیزیک بدنمون ، طبیعت اطرافمون ، نژاد یا سیر تکاملی مون نداره و تنها تفاوتی که میتونیم درش ببینیم در کیفیت و چگونگی شه .
این غرایز عبارتند از : خوردن ، خوابیدن ، دفع کردن و سکس که میشه بهشون گفت " غرایز حیاتی " ، تفکر و تکلم بعنوان غرایز مکمل و در نهایت آزادیخواهی که من اسمشو میذارم " غریزه ی اصلی ".
خوب ! قدم اول برای خودشناسی ، شناخت خوب و دقیقی از غرایزمونه که با هم اونم به صورت اجمالی میریم که بشناسیم شون :
خوردن
ما آدما ، ذایقه مون طی هزاران سال در مسیر تکاملیمون خیلی تغییر کرد و همین امر بیشترین تاثیر رو ، روی شکل ظاهریمون بخصوص چهر ه مون گذاشت .اونطور که شواهد زمین شناسی و دیرین شناسی نشون میده از خام خوری به پخته خوری و از گوشت خواری به گیاه خواری رسیدیم تا اینکه در زمان حاضر شدیم همه چیز خوار .
زمانی که خام خوری میکردیم صورتمون خیلی زشت و آرواره هامون درهم برهم بود . وقتی غذا پختیم و گیاه و سبزی به رژیم غذایی مون اضافه شد زیباتر و جذاب تر شدیم . اما حالا با همه چیز خواری فقط تونستیم حفظ ظاهر کنیم که البته به ضرب و زور مواد و محصولات آرایشی ، بهداشتی و ترمیمی بوده ؛ ولی از درون درب و داغون هستیم . با بدنی ضعیف و آسیب پذیر که در معرض انواع ویروس ها و میکرب هاس .
بیماری هایی که یا درمانشون سخته یا لاعلاجن .
اینکه چی بخوریم ! کی و چطور بخوریم ؟ و از همه مهمتر چقدر بخوریم ؟ سوالاتیه که باید هر کدوممون در مورد خودمون جوابشو بدونیم .
من از خودم میگم تا یه مرجع نمونه گیری باشه واسه ی دیگران که چطور باید با این غریزه آشنا بشن و کنار بیان :
- صبحونه خوردن رو دوست دارم بخصوص همراه با چایی شیرین . کره رو با مربا و گاها عسل میخوام ، پنیر شور نمیخورم یعنی باید کم نمک باشه و خامه رو خیلی می پسندم بخصوص با عسل
- سبزیجات و انواع میوه ها رو خیلی دوست دارم و توو خورشت ها کمتر طالب گوشت حیوونا هستم
- دسر های همراه غذا واسم خیلی مهمه گاهی اوقات از خود غذا هم اهمتیش بیشتر میشه ؛ مثه ماست ، انواع سالاد ، زیتون و ترشیجات
- آهسته غذا میخورم ، از وایساده خوردن یا در حال راه رفتن و لومبوندن خوشم نمیاد . موقع غذا خوردن دوست دارم جام راحت و هوای اطرافم مساعد و معتدل باشه . تمیز غذا میخورم ولی گاهی اوقات هم دوست دارم با دست غذا بخورم یا که ملچ مولوچ کنم و لیس بزنم و پچل بازی در بیارم .
- چون معده ی زخمی و ناراحتی دارم ، مراعات حالشو میکنم و قلقش کاملا دستم اومده . نمیذارم زیاد آزارم بده و باهاش کاملا مدارا میکنم .
- توو تنقلات آجیل جات و چیپس شور و پفک کاملا ترد رو دوست دارم ولی زیاد اهل کاکایو و شکلات نیستم . آبنبات و لواشک و آلوچه ترشک رو می پسندم و از فالوده و بستنی کم شیرین بخصوص همراه آبلیمو هم خوشم میاد .
- چایی رو پررنگ و با قند کله ای میخورم ، قهوه رو کم شیرین و از ترکیب چن تا آبمیوه با مزه های متفاوت خیلی خوشم میاد .
- سیگار رو مدتیه ترک کردم و از دستش خلاص شدم چون اسیرش بودم و خیلی اذیتم میکرد . مشروب رو دوست دارم اما کم میخورم و کمتر مست میکنم و با آبجو لذت میبرم و شرابی که ترش مزه نباشه می پسندم .
- زیاد نمی خورم ولی سه وعده ی غذای روزانه رو بدنم نیاز داره و ترجیحا سر وقت غذا میخورم . چرب و آبکی که خوشبختانه اطلا چاق نمیشم .
- از وقتی که آشپزی هم میکنم مزه ها و ارزش های غذایی رو بیشتر درک میکنم و از خوردن واقعا لذت میبرم ...
خوب . حالا شما در مورد خودتون از خوردن چقدر و چی میدونین ؟ آیا با این غریزه تون کاملا آشنا شدین ؟ این هم بخشی از خودشناسیه که البته کمی هم لذیذه ...
(( ادامه دارد ))
سلام خوبین
خواهش درست شد اقامتتون
خوب شد احوالتون
بسیار عالی فیض بردیم نمیدونستم خودشناسی
یه کوچولو آسونه ونمیدونستم اینام شاملشه
دمت گرم مشروب نخور بده
مرسی عزیز
خوبم - اونم درست میشه - بله واقعا اینقدر آسونه
تو بخور خوبه ...
قرار بود نظرتون رو بگید چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟
برات توضیح میدم...
سلام متاسفم..برای هر دو مون...
از اظهار تاسفت ممنونم
از اینکه ناراحت و غمزده میبینمت دلخورم
برات صبر - سلامتی و گشایش آرزو دارم
فلسفه غرایز :
که این جبر در مفھوم دقیقترش ذاتاً یک ھدیه است : ھدیۀ وجود . و این ھدیۀ کلی در ده ھا و بلکه صد ھا ھدایای جزئی تر بر انسان وارد شده و از او بروز می کند : گرسنگی و خوردن ،خستگی و خوابیدن ، لذت جنسی و ھمخوابگی، تجربه گرایی و بازی کردن ، خشونت گرایی ،تعمیر و تزئین، میل به معاشرت و نیز میل به تنھایی، تخیل و اندیشه گری ، طبیعت دوستی ، تفنن وتنوع طلبی و ... .
و نیز خصائل و صفاتی ھمچون غرور ، حسد ، ایثار ، برتری جویی ، حیا، حبّ جان ،ترس ، خود نمایی
وجلب نظر دیگران، میل به محبوب بودن ، عجولی، ناسپاسی و نیز تشکر ، شادی و اندوه ، درد و
بیماری،کنجکاوی و میل به فھمیدن و ھمچنین صفاتی عکس این صفت ھای مذکور جملگی از ورای
اختیار و اراده انسان از اعماق نفس او می جوشد و انسان را فعال می سازد .
.
.
و ھمۀ اینھا داده شده و ھدیه می باشند که شالوده ھای صدھا جبر ھستند.
و اگر ھمه این ھا را از وجود حذف کنیم فقط عدم است که می ماند و بی اراده گی مطلق.
.
.
غرایز منابع خدمت و خیانت به انسان ھستند : می دھند و می گیرند : اثبات می کنند و باطل می سازند
« عبث » را تحققی ابدی می بخشند ھمانطور که معرفت بر ھمان چیزی را که اثبات کرده اند .
غرایز نھایتاً در کمالش نیھیلیزم را به ارمغان می آورد ھمانطور که در نیچه بعنوان بزرگترین غریزه
شناس جھان معاصر چنین شد. زیرا غرایز علّت العلل لذایذ و عذابھای بشرند وعلت العلل تعقل و جنون
و علت العلل ضلالت و ھدایت . غرایز نھایتاً ھادی انسان به برزخ ھستند که آستانۀ وجود است و درب
حقیقت .
غریزه شناسی بنیاد خود شناسی و مقدمه واجب بر خداشناسی و فنا شناسی است و شالودۀ وجود یابی.
منبع : کتاب " غریزه ها " اثر آقای علی اکبر خانجانی
دانلود از وبلاگ " عرفان زندگی " http://erfan-zendegi.blogfa.com/
http://dl.ketabkhane-erfani.com/download/ketabha/falsafeie%20gharayez.zip