یاد تو
یاد تو از دلم بیرون نمیره
تو بیا تا دلم آروم بگیره
چشمای تو دستای تو دیگه غریبن با من
من موندم و عشق تو و غصه و غم
دستای گرم تو باز بکش رو سرم
بی تو میمیرم و بی تو خاکسترم
یاد و خاطرت از دلم نرفت
چشمای تو هیچ وقت یادم نرفت
یاد عشقت مونده تو قلب من
بی تو میمیرم ، بی تو میمیرم
سلام
از اینکه هنوز نامه هاتو میبینم خوشحالم . پارسا چهارشنبه سوری مفرحی رو داشت . عید رو بسیار خوب و شاد گذروند .برای تولدش براش یه دی وی دی رایتر خریدم که حال کنه . برای عید هم یه دوچرخه خریدم که احساس بی کسی نکنه .بهش هم از طرف خودم و هم از طرف تو عیدی دادم . مامان حالش خوبه و خودشو با دینا سرگرم میکنه .منم تا دلت بخواد فکر واسه ی آینده دارم که همشون محتاج گذر زمانه . سعی کن به اون چیزی که حقت هست برسی چون واسه ی من خیلی مهمه من از تو همیشه طرفداری کردم و نمیخوام به این نتیجه برسم که اشتباه کردم . پس روی افکار و برنامه هات ثابت قدم باش بدون هیچ دغدغه ای .برای اینکه دوباره به هم برسیم خواهش میکنم خودت رو از بین نبر . سعی کن به پارسا نشون بدی که به خاطر اون این همه کار رو کردی . در همه شرایط من ، مامان و پارسای بابا به تو ایمان داریم . پس به امید دیدار دوباره . . .
ترانه ای از حمیرای عزیز که بازگوکننده ی غم ودرد جدائیه :
جدا ز تو ای رفته از بر من
نمانده دگر جان به پیکر من
شکفته گل و من جدا ز تو ام
کجا شود این قصه باور من
غمت به وجودم نرفته برون
دانمی که کنون
بی خبر ز من و روزگار منی
بود چه نیازی به باغ و گلم
ای امید دلم
آن زمان که تو گل در کنار منی
جدا زتو ای رفته از بر من
نمانده دگر جان به پیکر من
شکفته گل و من جدا ز تو ام
کجا شود این قصه باور من
جواب دلم را
بگو چه بگویم
اگر ز تو پرسد
به او چه بگویم
بگو چه بگویم ... بگو چه بگویم
شما عزیزترین های زندگیم هستین . مدتهاس که ازتون دورم . تنها و غمگین که به امید دوباره دیدنتون زنده ام و لحظه ها رو میشمرم . نمیدونم چقدر تونستم براتون پدری کنم یا اینکه چقدر خوب بودم اما اینو بدونین که همیشه دوستتون دارم و عاشقتونم . به وجودتون میبالم و اگه توی این دنیای در هم وبر هم هیچی ندارم ولی شما همه ی ثروتم هستین . برای خودم از این روزگار نامراد چیزی نمیخوام ولی برای شما همه ی خوبیها رو یه جا آرزو دارم . شاد و سرزنده و پیروز باشین و ایام به کامتون باشه . . .