ترانه سرنوشت

تراوش واژه های زندگی

ترانه سرنوشت

تراوش واژه های زندگی

سالنِوِشت

گذر از سال 90 برای من مُصادف شده با چند تعریف و تقریر :


- چهل و پنجمین بهار زندگیم قراره از راه برسه . بهارهایی که همیشه عاشق شون بودم و از نو شدن و زایش مجدد طبیعت لذت میبردم . اواخر فروردین ؛  45 ساله میشم ولی گویا هنوز بالغ نشدم و مسیر طولانیی برای تکاملم در پیش دارم . امید دارم هنوز فرصت برای ارتقای دانش و فرهنگ و شعورم ؛ وجود داشته باشه ...


- یه سال دیگه ی پُر از محنت و اندوه ، دردِ جدایی و تنهایی ؛ و غربت و آواره گی گذشت . چهارسالی که به اندازه ی همه ی عمرم پیرم کرد . خستگی و فرتوتی در من مشهودتر شده و انرژی های ذخیره شده م رو به اتمامه . نیازی شدید به بهاری دلکش و فرح بخش در زندگیم دارم تا بتونم تجدید قوا کنم و جونی تازه بگیرم ...


- 33 سال تمام از حکومت ننگین و منحوس جمهوری اسلامی سپری شده و با وجود همه ی مخالفت ها ، مبارزات ، درگیری ها و حتی عدم مقبولیت های جهانی ؛ این رژیم جنایت پیشه و نامشروع به حیات دهشتناک خودش داره ادامه میده . انگار آب از آب تکون نخورده . حقیقتا" این چه مصیبتی بود که دامنگیر همه ی ما شد ؟!
تاریخ داره بد جوری دمار از روزگارمون درمیاره و روزگار نامراد هم ؛ گویا با ما سرِ ناسازگاریِ بیشتری پیدا کرده که هیچ تغییر و تحولی رو توو مسیرمون قرار نمیده ...


- برای سال آینده ؛ با اینکه نمیتونم خیلی دقیق و حساب شده برنامه ریزی کنم و استراتژی داشته باشم ، اما میدونم که چن تا کار خوب و ارزشمند و مفید خواهم کرد :


+ از کردستان عراق ؛ خارج نمیشم و همینجا می مونم . نوشتن کتابم رو شروع میکنم و به انتشار می رسونمش . و برای تاسیس یه انجمن فرهنگی مختص پناهجوهای ایرانی تلاش میکنم

+ تمام بهار رو برای چندمین بار منتظر همسر سابقم می مونم و اگه تا رسیدن تابستون ؛ نخواست یا نتونست بیاد کنارم ؛ یه زندگی ِ تازه رو شروع میکنم و برخلاف میل درونیم شریک دیگه ای برای خودم میگیرم .


+ از هر فرصتی برای ضربه زدن و مبارزه ی جانانه با رژیم شوم فعلی ، استفاده میکنم و اگه لازم بشه جونمم فدا میکنم . دیگه نمیتونم وجود بی وجودش رو تحمل کنم .

...

...

برای همه ی دوستانم ، عزیزانم ، ایرانی های اسیر و محبوس داخل کشور و آواره و تنهای خارج از کشور ، برای همه ی انسانهای خوب و مهربان و با شرافت ، برای حیوانات و نباتات و همه ی کائنات : آرزوی نیکی ، روشنایی و توفیق دارم

نظرات 4 + ارسال نظر
نسرین جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.nimerahebehesht.blogfa.com

سلام دوست عزیز منم برات ارزو میکنم که سالی خوش در پیش داشته باشی و به ارزوهات برسی من دارم میرم سفر تا دوساعت دیگه پروازه کاش منم میومدم اونجا نمیدونی چقدر نیاز به کمی ارامش دارم سال خوشی در پیش داشته باشی عزیز

خوش باشی ...

فریبا.ی.م دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.sokutesang.blogfa.com

سلامی به گرمی آفتاب بهاری
از صمیم قلبم ازتون ممنونم که به یادم هستین
سالی پر از شوق و شور و شادمانی برایتان آرزو می کنم
امیدوارم سال جدید کنار خانواده خود باشید و به شادی و خوشی به زندگی ادامه دهید انشاالله....
امیدوارم هرچه زودتر به اهداف مقدس خود برسید..
همیشه به یادتون هستم..

مرسی فریبای عزیز ...
شاد و تندرست باشی عزیزم

غریبه سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:28 ب.ظ

سلام ابی جان
بازم بعنوان همون غریبه اومدم . امشب شعری که برای مادرت نوشته
بودی خوندم اشک در چشمانم حلق بست . وای منم مادرمو 2 سال پیش از دست دادم .خداوند به تو عزیز صبر بده و امید که در زندگی موفق و سلامت باشی. خوب کامنت منو اگه دوست داری بزارو حذف نکن
مادر
آن نگاه مهربانت
صدای گرم ودلنشینت
لبخند آرامبخشت
همیشه مرحمی بود
بر قلبم
ولی افسوس که تو پر زدی ورفتی
ببین با دلم چه کردی
برای همیشه داغدارم کردی
مادر….
ای چراغ خونه
بی تو…..خونه مثل زندونه
داغت تا همیشه بر دلُم
می مونه
دل مادر هجرت کرده
چه غمگینه
غم مادر مُرده چه سنگینه
گل در صحرا و لاله در باغ
مادر..زهجرتو هستم داغ
مادر تورفتی دلُم پراز خون شد
زهجرت تو فکرم دگرگون شد
بیا مادر که جانم زتو نیست جدایی
بیا مادر که خانه بی تو نیست ...
مادرشبی که از خانه هجرت کردی
نشستم جای تو گریه بسیار کردم
من از این روزگار دلگیرم
درمانده و اسیر تقدیرم
نوشتم شعری با رنگ سنبل
شاید هجرت مادر کنم تحمل
امید که سالی خوب و موفق و پر نشاط داشته باشی
با آرزوی بهترینها برای






































































































































































































































































































































































































ستاره ی عزیزم :
خیلی ازت ممنونم ...
یاد مادرِ من و تو و همه ی مادرای عزیز و دوست داشتنی دنیا ؛ گرامی و زنده باشه
چه شعر زیبایی نازنین !! کار خودته حتما" ؟
پایدار و برقرار ؛ و همچنان شاداب و تندرست بمانی ...

فریبا.ی.م یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:49 ب.ظ http://www.sokutesang.blogfa.com

به بلندای قامت ایستاده ای
صبور
سنگین
سرگران

و ادراک خسته ی من
از کشش استقامتت زمین گیر شده است..!!

دمت گرم فریبای عزیزم ...
محبت کردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد