ترانه سرنوشت

تراوش واژه های زندگی

ترانه سرنوشت

تراوش واژه های زندگی

عشق های من / عشق اول

بخش قابل توجهی از طول زندگی من با عشق ورزیدن وعاشق پیشه گی همراه بوده .

این عشق ها انواع و اشکال مختلفی داشتن ، توو دوره های متفاوتی باهام بودن و از همه مهمتر اینکه

آثار و تبعاتشون روی من خیلی باهم فرق داشت .

بعضیاشونو بعدا شناختم که اون حسه عشق بوده ! ، با بعضیاشون ارتباط پیچیده ای پیدا کرده بودم و خوب بعضیاشونم دردسر و مصیبت بود . اما میتونم بگم که همشون شیرین و دلچسب و به یادموندنی بودن .

نمیدونم کدوم یکی از خواهرای برونته بود که میگفت " عشق هرگز نمیمیرد " واقعا هم عشق هیچ وقت نمیمیره و از ذهن پاک نمیشه و فکر میکنم تا آخرین لحظه ی حیات با آدم باشه .

شاید بعضیا به عشق ، تاثیراتش ، اصالت وجودیش و عمق وتبعاتش اعتقادی نداشته باشن یا اینکه فکر میکنن هنوز تجربه ش نکردن که بخوان در موردش نظر بدن  ؛ اما من به دسته ی اولی که ذکر کردم میگم که اگه کمی احساستون رو رها کنین و شرم و خجالت و تعارف رو کنار بذارین متوجه میشین که با عشق آشنایید و نمیتونین انکارش کنین و به دسته ی دوم میگن که حتما عشق رو تجربه کردین اما شاید ندیدینش یا زود گمش کردین یا اینکه فکر کردین اون حس و حالته عشق نیست و یه چیز دیگه س .

اما میرسیم به عشق های من و چیزایی که از توشون گرفتم و چیزایی که بهم دادن :

عشق اول 

از ابتدایی ترین خاطراتی که به یاد دارم تقریبا پررنگ ترینشون ؛ عشق به مادر بود . گر چه من از همون دوره های کودکیم خیلی وابسته به محیط خونه بودم و عجیب اعضای خونواده ی کوچیکمو دوست داشتم ولی یه حس خاص به مادرم داشتم و وقتی فهمیدم عاشقشم و عزیزترین موجود زندگیمه که از دستش دادم . اون واسم یه قدیس بود که ستایشش میکردم ، نمونه ای از یه زن مظلوم و ستمدیده و رنج کشیده ی شرقی که تموت عمرشو وقف خونواده و شوهر و بچه هاش کرد ، توی اجتماع مرد سالار اذیت شد و دم بر نیاورد ، شب و روزشو و جوونی و آمال و آرزوهاشو برای اطرافیانش و بخصوص بچه هاش گذاشت و شاید به خیلی از چیزایی که دوست داشت برسه نرسید .

من از بچه گی عاشقش بودم ، آغوشش آرامشگاه من بود ، نگاهش غرق محبت بی انتها و بدون انتظار بود ، دستاش و نوازشش هر دردی رو التیام میداد و کلامش با اینکه همراه نگرانی و دلشوره و اضطراب بود دلنشین بود . یادمه که بهم میگفت بیشتر از بچه های دیگه شیر خوردم واسه همین بچه مامانی هستم و منم از این تعریف خوشم میومد . خیلی واسم زحمت کشید و من ؛ هم توو بچه گیا و هم توو بزرگسالی خیلی موجب اذیتش شدم و همیشه باعث نگرانی و بیخوابی و غصه هاش میشدم ولی هیچ وقت لب به شکایت نبرد و هیچ وقت نشد که منو کمتر از قبل دوست داشته باشه . آیا هیچکی همچین عشقی رو میتونه تصور کنه ؟!

و جالبه که اکثر ماها و بهتره بگم که همه ی ماها یه عاشق بی ادعا و واقعا سخاوتمند و فوق العاده انعطاف پذیر به اسم مادر داریم که یا متوجه عشقش نمیشیم ویا  زود فراموشش میکنیم و از کنارش خیلی معمولی رد میشیم .

بله ، عشق اول من که ماندگارترین و بی نظیرترین مفهوم دوست داشتنه ، عشق به مادرمه ...

( ادامه داره )   

نظرات 23 + ارسال نظر
نسرین سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:00 ق.ظ http://www.nimerahebehesht.blogfa.com

سلام نوشتتون زیبا بود مثل همیشه ولی مادر..نمیدانم چرا همیشه اسم مادر که میشود اشک در چشمانم حلقه میزند انگار همه مادرهای ما یکی هستند اسطوره صبر رنج وعشق.مادر من هم همین است تمام عمر رنج و مظلوم وستمدیده از مردسالاری نمیدانی نگاهش آتشم میزند..هر کاری میکنم که خوشجال شود ولی باز هم فکر میکنم مدیونشم خدا مادرتونو رحمت کنه
روحش آرام باد

ممنون از لطفت
بدون که نگاه محبت آمیزت و احترامت اونو خوشحال میکنه
و درست فکر میکنی هرکاری بکنی بازم مدیونشی
سلامت باشی

تلاله سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ق.ظ

سلام.مادر .یه وازه نیست فقط.به نظر من دخترا بیشتر عاشق مادرشون میشن.چون درددل میکنه ودخترشو محرم حقایقی میدونه که حتی بابا هم ازش بیخبره.وقتی برات تعریف میکنه واشک تو چشاش جمع میشه دوس داری تو هم باهاش گریه کنی. خصوصا وقتی بچه آخر خانواده باشی میشی سنگ صبور تنهایی مادر.داداش منم خیلی مامانیه.شب دامادیش نمیدونی مامان چه ذوقی میکرد با خنده هاش.
وای اگه بخوام بگم در مورد مادر خسته میشی.امید دارم خدا هیچ وقت این عشق پاک ومقدس رو ازت دور نکنه.خدا رحمتش کنه.
منتظر ادامه میمونم.
مانا باشید

خیلی ممنونم ازت دوست عزیز من
آرزو میکنم مادرت همیشه در سلامت و تندرستی به سر ببره و تو بتونی از وجودش در کنار خودت لذت ببری
برقرار باشی

ستاره...امروز من سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ق.ظ http://emroze-man.persianblog.ir/

سلام
موافقم عشق جنبه های مختلفی داره و هر کدام به نوعی جذاب و بیاد موندنی است
همه میگن عشق با عقل جور درنمیاد اما من مخالف این قضیه هستم چون عملا؛ اگر عشق و عقل با هم امیخته بشه راه درست همیشه روبروی انسانهاست و خطا کمتر میشه

هر موقع آدما بتونن عشقی رو که مادرا به بچه هاشون میدن ، به همدیگه بدن دیگه هیچ نیازی به عقل نیس
و اینکه عاشقی و عشق ورزیدن خطا نداره وقتی اخلاص و سخاوت و انعطاف توشه
ممنون از اظهار نظرت

امی سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:43 ب.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

مرد گناه کار است
زمین گفت
و از چرخش ایستاد
-مرد گناه کار است
آسمان گفت
و نبارید
- مرد گناه کار است
مرد گفت
و در تاریکی بی آغاز و پایان وجودش گم شد

سلام ممنون که بهم سرزدی

والا ما هم از مرد بودنمون خیری ندیدیم پس همون بهتر که در تاریکی بی آغاز و پایان وجودمون گم بشیم
سلامت باشی

ناشناس چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 02:24 ب.ظ http://www.ashianeyeparastoo.blogfa.com/

سفر از همان لحظه ای شروع شد که چمدان نگاهم را پر کردم از جای خالی دوست...
درست میشه آقا ابراهیم...
درست میشه...
امیدت به خدا باشه

قربون اون چمدون نگاهت که پره از جای خالی دوست
منم مطمینم که درست میشه دوست خوبم
ممنون

نسرین پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ http://www.nimerahebehesht.blogfa.com

سلام دیر به دیر میایین نت؟با خود فکر نمیکنین دوستانتان دلتنگتان میشوند و نگران..راستی پسر گلتون اومدن؟

دیر به دیر اومدنم مال محدودیت های زندگیمه باید درگیر معاش و گذران زندگی باشم
از لطف و محبتی که بهم داری ممنونم
گلپسرم هم قراره ماه دیگه بیاد
متشکرم

نازی پنج‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:32 ب.ظ http://manfaz.blogfa.com

۱ سوال!:
چقدر تو زندگیت امید داری؟

والا امید که خیلی زیاد دارم گرچه شاید برگرده به اینکه آدم پوست کلفتی ام اما اوضام روز به روز بدتر میشه که بهتر نمیشه
اما زندگی رو دوست دارم و سعی میکنم در هر شرایطی ازش لذت ببرم
با همه ی اندوهی که در درونم هس چهره ای خندون و شاد دارم
مراقب خودت باش و زندگی کن عزیز

امروز من..ستاره شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ق.ظ http://emroze-man.persianblog.ir/

منتظر ادامه عاشقی هاتون هستیم
بهتر نیست قسمتهای بعدی را هم بنویسید؟؟

مرسی که منتظر میخوای بمونی
چشم بقیه ش رو هم مینویسم
فعلا اینترنتم عاریه ایه جمعه ها و گاهی اوقات وسط هفته ها میتونم چیزی بنویسم اما تا ماه دیگه امیدوارم اوضاع خوب تر بشه
بهت اطمینان میدم که ارزش انتظار رو داره

نسرین شنبه 22 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:18 ب.ظ http://www.nimerahebehesht.blogfa.com

سلام نمیدانم هوای پاییز است یا من مثل همیشه شیدایم حال خوشی ندارم ولی چشم سعی خودم را میکنم

هر جفتش خانوم
هم اثرات هوای مطبوع پاییزه هم شیدایی ت
ولی این هر دو باید حالت رو خوب کنه نه که ناخوش باشی
بیشتر سعیتو بکن
بهت قول میدم زندگیت دلپذیرتر میشه

امی یکشنبه 23 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ب.ظ http://www.shelakhteh.blogsky.com

سهم من چیزی بود
که با مشت بستهُ دست چپم
اندازه اش کردم.
درست
قد دلم بود.

سلام خوبی؟منم اپم

ممنون سعی میکنم خوب بمونم
در اولین فرصت بهت سر میزنم

لیلا سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:48 ب.ظ http://www.70mehr.blogfa.com

سلام خوبی
عشق...
کاملا قبولش دارم ودرکش کردم باتمام وجودم
عشق به مادر ...
چقدر زیبا ولی تا میگیم عشق
عده ای یاد جنس مخالف میوفتن و تکذیبش میکنن
ولی همونم وجود داره و مقدسه

خوشحالم برات عزیز
البته عشق واسه ی منم نسبت به جنس مخالفه که از نظر من همچینم جنس مخالف نیس خیلی هم موافقه طبیعت و درون منه تنها و عاشق پیشه س
در مورد شما خانوما هم فقط استثناش مادره که همجنستون به حساب میاد بقیه ی عشقهاتون به جنس دیگه گرایش پیدا میکنه که کاملا طبیعیه
فقط تفاوت توی مفاهیم و کیفیت و حال و هواشه
آفرین به درک و ظرفیتت

لیلا سه‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ب.ظ

بازم سلام ممنون جمله خوبی بود
نگه داشته میشه یادگاری
اگه خودت ساختیش بااجازت منم ازش استفاده میکنم

استفاده کن قربون

ناشناس پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.ashianeyeparastoo.blogfa.com/

سلام عزیزم
من زود به زود میام بهت سر میزنم اما تو دیر به دیر آپ میکنی
هر وقت اومدی خبرم کن.
پیش منم بیا
وبلاگ حقیری هست!

من فرصت کمی واسه ی اومدن به نت دارم و غالبا جمعه ها میتونم بیام و یه دوری بزنم و اگه بشه یه پستی بذارم مثه امروز
در هر حال از لطفی که بهم داری ممنونم
همچنین وبلاگت غنی و ارزشمنده
موفق باشی آشنای ناشناس

nazanin جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:17 ب.ظ http://naagahan.blogfa.com

[گل]

نگرفتم
من ؟ عشقم ؟ پستم ؟ نظرم ؟ چیم؟!
در هر حال ممنون

پری شنبه 29 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:02 ق.ظ http://babaee.persianblog.ir/

سلام رفیق
ممنون که آمدی
قلم خوبی داری
بازم میام
بازم بیا

علیک
ممنون از تعریفت
حتما میام
خوش باشی

یوزی یکشنبه 30 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ب.ظ

سلام دوست عزیز
وبلاگت خیلی قشنگ وارومه خوشم اومد به ماهم سر بزن منتظرم.......... جمعی دانشجو چش به راهیم
www.modireat89.blogfa.com

علیک دوست عزیزتر
از تعریفت ممنونم
حتما سر میزنم یعنی همین الآن دارم این کارو میکنم
مخلص هرچی دانشجو هم هستم
موفق باشی

هستی دوشنبه 1 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:29 ب.ظ http://rnm.persianblog.ir

سلام
زیبا بود
میسی از حضورت
کاش ...

علیک
این کاش ت منو کنجکاو کرد لطف کن بقیه شو هم بگو
نگران نباش ظرفیتم بیشتر از این حرفاس !

جودی آبوت سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 08:46 ق.ظ http://sudi-s.blogsky.com

ناز قلمت ! گل گفتی

مرسی
خودت گلی

rnm سه‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://rnm.persianblog.ir

سلام
کاشکی که گفتم ماله وبت نی
مال زندگی منه ....

فرقی نمیکنه مال چی یا مال کجا باشه
کاشکی نشونه ی حسرته و من از این کلمه خاطره های خوبی ندارم
میخوام هیچکی نداشته باشه

issa چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ق.ظ http://kamyaranian.blogfa.com

ابراهیم خان
سلام
روزگار خوش
خدا پدر و مادر سازنده وبلاگ و ... را بیامرزه
خوبه شکر خدا میبینم روزگار به کامه
خیلی هم سخت نمیگذره
روزی آمدی و گفتی عاشق گلی یا نمیدانم شاید بعدا" غیر گلی از شهر من شده بودی .
از آمدنت خوشحال شدم . وبت رو هم تو پیوندها گذاشتم .
اما ظاهرا" خود شما با جامعه نسوان راحت تری و دیگه سری به ما نزدی .
در هر صورت برایتان آرزوی موفقیت میکنم
شاد و پیروز و کامیاب باشی
یا حق عزیز

عیسی خان عزیز
علیک سلام
روزگار برتو هم خوش
منم با آمرزیده شدن پدر و مادر سازنده ی وبلاگ و ... موافقم
روزگار من بدون همسر و دوفرزندم نمیتونه به کام باشه ولی حق باتوس
خیلی هم سخت نمیگذره
اون گله که مال شهر شما بود هنوزم گله و همیشه هم گل می مونه
شرمنده م کردی باعث افتخار منه که وبلاگت رو لینک بدم و در همین لحظه این امر رو صورت میدم دوست عزیز
ضمنا یه مثال از جامعه ی رجال بیار که با جامعه ی نسوان راحت تر نباشه که من دومیش باشم
شما هم سلامت و موفق و شاد باشی دوست گرامی و ارزشمند

پری چهارشنبه 3 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ب.ظ

بیا

کجا ؟
کی ؟
چه جوری ؟

ناهید شنبه 6 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 ب.ظ http://nahid-sunset.blogsky.com

مادر زیباترین شعر زندگی است . شعری که خود را نمی خواند . مادر یعنی ایثار عشق و محبت بدون هیچ چشم داشتی . مادر این عزیزترین . ممنونم از این همه احساس پاک به مادر .

خوشحال می شم جزو پیوندهای شما باشم و از حضورتون در وبلاگم ممنونم .

من هم ممنون از این همه اظهار عشق و محبت به مقام مادر
لینکت کردم و مرتب بهت سر میزنم
کامروا باشی

pani:) یکشنبه 7 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:33 ب.ظ

سلام.منم پانی شما چرا از زندگی تون ناراحتید مگه بچه هاتون...
با کامنت هاتون فهمیدم انگار زیاد از زندگی تون راضی نیستین.؟

پانی عزی از زندگیم ناراحت نیستم اما خوب یه نمه ناراضیم
میشه آدم از اونایی که دوسشون داره دور باشه و توی یه جای ناجور
تنها و غربت زده باشه و اونوقت کیفش م کوک باشه ؟
متوجه اون سه نقطه ت هم نشدم که بخوام جواب بدم
وقت خوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد