ترانه سرنوشت

تراوش واژه های زندگی

ترانه سرنوشت

تراوش واژه های زندگی

سلام ای کهنه عشق من

عشق کهنه - ترانه سرنوشت - ابراهیم الفسلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پا بر جا 

سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ما 

تو یه رویای کوتاهی ، دعای هر سحرگاهی 

شدم خواب عشقت چون ، مرا اینگونه میخواهی 

 

من آن خاموش خاموشم ، که با شادی نمیجوشم 

ندارم هیچ گناهی جز ، که از تو چشم نمی پوشم 

تو غم در شکل آوازی ، شکوه اوج پروازی 

نداری هیچ گناهی جز ، که بر من دل نمی بازی 

 

مرا دیوانه میخواهی ، ز خود بیگانه میخواهی 

مرا دلباخته چون مجنون ، ز من افسانه میخواهی 

شدم بیگانه با هستی ، ز خود بی خودتر از مستی 

نگاهم کن نگاهم کن ، شدم هر آنچه میخواستی 

 

سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پا بر جا 

سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ما 

 

بکش دل را شهامت کن ، مرا از غصه راحت کن 

شدم انگشت نمای خلق ، مرا تو درس عبرت کن 

بکن حرف مرا باور ، نیابی از من عاشق تر 

نمی ترسم من از اقرار ، گذشت آب از سرم دیگر 

 

سلام ای کهنه عشق من ، که یاد تو چه پا بر جا 

سلام بر روی ماه تو ، عزیز دل سلام از ما 

نظرات 4 + ارسال نظر
پری کاتب پنج‌شنبه 1 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:26 ق.ظ

احترام و درود

عزیزی ...

بیان پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 ق.ظ

خیلی زیباست

مرسی بیان جان ...

عاطفه یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 04:34 ب.ظ http://atefeh79.blogfa.com

سلام عزیزم بلاگ قشنگی داری شعرت هم خیلی زیبا بود به وبلاگ من هم سر بزن خوش حال میشم

سلام عاطفه ی عزیز :
ممنونم از تعریفت ... حتما" بهت سر میزنم عزیزم
پایدار باشی

ویدا پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:56 ب.ظ

سلام مرسی از لیریک

منم مرسی از حضور و توجُّهِت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد